خلاصه داستان: یک پسر دبیرستانی، کامرون، نمی تواند با بیانکا قرار بگذارد تا زمانی که خواهر بزرگتر ضد اجتماعی او، کت، دوست پسری پیدا کند. بنابراین، کامرون به پسری مرموز به نام پاتریک پول می دهد تا کت را مجذوب خود کند.
خلاصه داستان: در یک حفاری باستان شناسی در شهر باستانی هاموناپترا، یک آمریکایی که در لژیون خارجی فرانسه خدمت می کند، به طور تصادفی مومیایی را بیدار می کند که شروع به ویران کردن می کند، زیرا او در جستجوی تناسخ عشق دیرینه اش است.
خلاصه داستان: هنگامی که وودی توسط یک کلکسیونر اسباببازی دزدیده میشود، باز و دوستانش برای نجات وودی قبل از تبدیل شدن به موزه اسباببازی با باند جمعآوری اش جسی، پروسپکتور، و بولسی، وارد یک ماموریت نجات میشوند.
خلاصه داستان: دو جدی از محاصره خصمانه فرار می کنند تا متحدانی پیدا کنند و با پسر جوانی روبرو می شوند که ممکن است تعادل را در نیرو ایجاد کند، اما سیث های خفته برای مدت طولانی دوباره ظاهر می شوند تا شکوه اصلی خود را به دست آورند.
خلاصه داستان: مالکوم کرو، روانشناس کودک، شروع به درمان پسر جوانی به نام کول می کند که با افراد مرده روبرو می شود و او را متقاعد می کند که به آنها کمک کند. کول به نوبه خود به مالکوم کمک می کند تا با همسرش که از او جدا شده آشتی کند.
خلاصه داستان: داستانی در مورد محکومیت اعدام، جایی که غول مهربان جان کافی دارای قدرت مرموز برای درمان بیماری های مردم است. هنگامی که گارد اصلی، پل اجکامب، هدیه جان را تشخیص می دهد، سعی می کند از اعدام مرد محکوم جلوگیری کند.