خلاصه داستان: زنی پس از نادیده گرفتن درخواست های پلیس برای دستگیری مرد مسئول مرگ شوهرش، قانون را به دست خود می گیرد و خود را نه تنها به دلیل قتل دستگیر می کند، بلکه عاشق یک افسر می شود.
خلاصه داستان: یک زن جوان اسکاتلندی در طول جنگ جهانی دوم به مقاومت فرانسه می پیوندد تا دوست پسر نیروی هوایی سلطنتی خود را که در فرانسه گم شده است نجات دهد.
خلاصه داستان: یک دشمنی بین دو کنترل کننده ترافیک هوایی شکل می گیرد: یکی خودسر و مصمم در حالی که دیگری محدود و آرام است، که به طور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها تأثیر می گذارد.
خلاصه داستان: در اواسط دهه 1800 انگلستان، اسکار یک کشیش جوان انگلیسی است، فردی نامناسب و مطرود، اما با روح یک فرشته. به عنوان یک پسر، با وجود اینکه از یک خانواده سخت پنطیکاستی بود، احساس کرد که خدا از طریق نشانه ای به او گفته است که پدرش را ترک کند و سلام...
خلاصه داستان: برادران زف و رونی بسیار متفاوت هستند. در پاریس، همسر زف تقریباً همزمان با ازدواج دختر رونی به خاک سپرده می شود. دختر زف ناخودآگاه عاشق نامزد دختر رونی می شود. مشکلات پیش می آید.
خلاصه داستان: در ایتالیا سه مرد عاشق سه زن می شوند. ابتدا یک وکیل نامزد جوان یک پرت می کند، سپس مرد متاهل میانسال یک پرت می کند، سپس یک مرد بازنشسته (رابرت دنیرو) عاشق دختر دوستش (مونیکا بلوچی) می شود.