خلاصه داستان: در اواسط دهه 1800 انگلستان، اسکار یک کشیش جوان انگلیسی است، فردی نامناسب و مطرود، اما با روح یک فرشته. به عنوان یک پسر، با وجود اینکه از یک خانواده سخت پنطیکاستی بود، احساس کرد که خدا از طریق نشانه ای به او گفته است که پدرش را ترک کند و سلام...
خلاصه داستان: رزی پس از مرگ پدرش که یک پلیس سابق بود به شهر خود باز می گردد. خاطرات او به فساد اشاره می کند و او همچنین نکات و تهدیدهای پنهانی دریافت می کند که از سوء ظن او حمایت می کند. رزی در مورد اینکه او چه کسی بود و ...
خلاصه داستان: دیابولیک و گینکو که توسط یک باند جنایتکار بیرحم دستگیر میشوند، در یک سلول محبوس میشوند، بدون هیچ راهی. دیابولیک گذشته مرموز خود را برای بازرس فاش می کند. در همین حال، اوا کانت و آلتئا ناامیدانه به دنبال مردان خود هستند.