خلاصه داستان: فابیو و انزو تکنسین های تلویزیون رومی نتوانسته اند شغل مناسبی پیدا کنند. آنها تصمیم می گیرند که یک گاوصندوق را در جواهراتی در میلان بشکنند. برای به دست آوردن چیدمان فروشگاه، آنها یک زن جوان زیبا اما ساده به نام دبورا را استخدام می کنند.
خلاصه داستان: کارولینا رامبالدی توسط سه فرزندش برآورده نمیشود: مارچلو، یک تنبل که هیچ کاری نمیکند، لوکرزیا، یک نوع رئیس که یک برنامه تلویزیونی تولید میکند، و سزار، همجنسگرا و بدخواه، که یک جامعهشناس است. وقتی وصیت نامه اش را می نویسد، کارولینا لی...
خلاصه داستان: یک پدر پنج فرزند که اخیراً بیوه شده است، وقتی میرود تا نقش پدر و مادری را برای گروهی از بچهها بازی کند که مدتها بود، حتی تا به حال، علاقه زیادی به زندگیشان نداشتند.
خلاصه داستان: این مرکز در شهری است که در آن موجودات فضایی با توانایی های غیرمعمول در میان انسان ها زندگی می کنند. اما هنگامی که یک حمله خشونت آمیز به حضور بیگانه بیشتر اشاره می کند، سیاست ترس و نفرت آنها را تهدید می کند.
خلاصه داستان: به دنبال وقایع خانه، خانواده ابوت اکنون با وحشت دنیای بیرون روبرو هستند. آنها مجبور به جسارت به ناشناختهها میشوند و متوجه میشوند که موجوداتی که با صدا شکار میکنند تنها تهدیدی نیستند که فراتر از مسیر شنی در کمین هستند.
خلاصه داستان: داستان توگو، سگ سورتمه ای که در سال 1925 سرم دویدن را رهبری کرد، علیرغم اینکه برای رهبری چنین مسابقه شدیدی بسیار کوچک و ضعیف به حساب می آمد.